کبری آسوپار
نقد نکنید!
توافقنامه هستهای ژنو در ایران فرصت نقد نیافت؛ چه آنکه قبل از رسیدن به نقد، به جشن و شادمانی و پیام تبریک رسید و قبل از انتشار متن توافقنامه، متن پیام تبریک به رهبری منتشر شد و همگان در برابر جشنی قرار گرفتند که هنوز دلیل آن برایشان روشن نبود. در حالی که هنوز ساعتی از امضای توافقنامه نگذشته، رئیسجمهور امریکا در تلویزیون ظاهر شد و صراحتاً از توقف برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران سخن گفت، این سو اما در داخل مرزهای جمهوری اسلامی، قوه مجریه و همراهان رسانهایاش جشنی را اجرا میکردند که هنوز دلیل آن روشن نبود! سرعت برپایی جشن و شادمانی از سوی دولتیها آنقدر زیاد بود که حتی از پاسخ رهبری به تبریک زودهنگام (اگر نگوییم بیدلیل) ریاست جمهوری مشهود بود که حضرت ایشان نیز سخن گفتن در این باره را زود هنگام دیدهاند و صرفاً از آنچه رئیسجمهور مرقوم داشته بودند، تشکر کردند…
رسانههای حامی دولت هنوز ساعتی از امضای توافقنامه نگذشته، بیآنکه حتی متن توافقنامه را خوانده باشند، موج مدح و ثنا از توافقنامه و فتح الفتوح نامیدن آن را آغاز کردند و همه چیز حکایت از آن داشت که برای این جشن خودجوش! تفاوتی نبود که متن توافقنامه چه باشد؛ از قبل همه چیز آماده بود که توافقنامه را فتحالفتوح نشان دهند!
توافقنامه هستهای ژنو بعدتر نیز در هالهای از هراس نقد شد؛ هنوز مسافران ژنو به تهران نرسیده و از جزئیات آنچه در تهران میگذرد، مطلع نشده بودند که منتقدین ژنو را هم صدا با اسرائیل خواندند تا نقد دیپلماسی لبخند در ژنو، ننگی شود که همگان از آن در هراس باشند! با این همه، اگر کسی هم در مییافت که پادشاه لخت است، آیا جرئت بیان آن را مییافت؟
گرچه منتقدین توافقنامه ژنو با انواع تخریب شخصیت از سوی دولتمردان یازدهم مواجه شدند و همصدا با اسرائیل و کم سواد و افراطی و… لقب گرفتند، اما تلاش برای خاموشکردن صدای مخالفین توافقنامه صرفاً در همین برچسبزدنها خلاصه نشد و در اوج ژستهای آزادی بیان و ایجاد فضای باز برای مطبوعات که از شعارهای دولت یازدهم و به ویژه وزیر ارشاد هست، دولت سیاست شکایت قضایی از منتقدین توافقنامه را در پیش گرفت و در اولین قدم، روزنامه وطن امروز و نویسنده آن راهی دادسرا شدند.
تکلیف دولت و منتقدین ژنو و آنهایی که دوست ندارند همگام پایکوبی دولت در بستن نیروگاههای اتمی شوند، هنوز معلوم نیست؛ دولت نشان داده که دوست ندارد کسی توافقنامه ژنو را بدون گفتن از اینکه ما پیروز شدهایم، نقد کند و با این حساب آیا باید منتظر شکایتهای قضایی بیشتری باشیم که از سوی دولت به دادسرای فرهنگ و رسانه تحویل داده میشود؟
نقل قول نکنید!
دولت در تعیین چارچوب و خط مشی برای رسانهها در تقریر و تحلیل توافقنامه ژنو به همین میزان هم اکتفا نکرد و این روزها وقتی هیئت دیپلماتیک دولت یازدهم با موج انتقاداتی روبهرو شد که سکوت وزارت خارجه دولت یازدهم را در برابر توهینهای تحقیرآمیز مقامات امریکایی علیه ایران برنمیتافتند، به جای پاسخ به بیادبیهای امریکاییها از رسانهها خواست که سخنان آنها را پوشش ندهند!
ظریف در بازگشت از دور اخیر مذاکرات در وین میگوید: «دلیلی وجود ندارد، هر حرف نامربوط یا مربوطی که در خارج از ایران گفته شد ما مجبور باشیم فوراً به آن واکنش نشان دهیم… به اشاعه کذب و حرف مفت معتقد نیستم… برخی در امریکا حرفهای بدتری را مطرح میکنند اما این دلیل نمیشود هر لاطائلی که یک نفر در امریکا گفت، مدام در ایران مطرح شود!»
این واکنشها پس از موضعی هست که سخنان مقامات امریکایی را با ادعای اینکه صرفاً مصرف داخلی دارد، بیجواب میگذاشت. بنابراین حالا در کنار تلاش برای نقد نشدن توافقنامه ژنو توسط منتقدین، خط مشی جدیدی برای رسانهها تعیین میشود؛ سخنان مقامات امریکاییها را هم منعکس نکنید!
دولت علاقهای به چالش حتی از نوع کلامیاش با امریکا ندارد و ترجیح میدهد در برابر توهینهای آنان به ایرانیان سکوت کند تا مبادا مشاجرات لفظی بر چهره بزک کردهای که از ژنو برای مردم ساخته شده، خط بیندازد و اصل ماجرا بر مردم نمایان شود. دولت میخواهد دولت دیپلماسی لبخند بماند؛ حتی اگر عزت ملیمان را واژگان امریکایی خدشهدار کند. و حال که نمیخواهد پاسخی در خور به امریکاییها بدهد، از بستن دهان آنها که ناتوان است، لاجرم بر منتقد داخلی فشار میآورد و او را از بازتاب سخنان امریکاییها برحذر میدارد.
دانستن حق کیست؟
امریکاییها همواره در اولین فرصت پس از مذاکرات راهی اسرائیل میشوند تا ضمن مطلع کردن همپیمان خویش از جزئیات آنچه گذشته است، به او اطمینان دهند که منافعش حفظ شده است. امریکاییها حتی متن توافقات را هم منتشر میکنند و بسیاری از رسانههای ایرانی خبرهای خود در مورد مذاکرات هستهای کشورشان را از منابع غربی دریافت میکنند؛ چه آنکه در داخل تیم سیاست خارجی دولت یازدهم کسی علاقهای ندارد که به مردم یا نمایندگان مردم گزارشی از آنچه روی داده، ارائه کند؛ آنها فقط میخواهند توافقنامه ژنو فتح الفتوح دانسته شود، باقیاش مهم نیست!
وقتی مردم در جریان مذاکرات قرار نمیگیرند؛ وقتی راه نقد و تحلیل توافقنامه بسته میشود و وقتی میگوییم سخنان امریکاییها نیز منتشر نشود، پس ما از کجا باید دریابیم که این مذاکرات و این توافقنامه جای جشن و تبریک دارد یا غم و سیاهپوشی؟! رئیسجمهوری اساتید را دعوت به نقد توافقنامه ژنو میکند؛ اما استادی که تحلیل موافق و مخالف و نظر مقام ایرانی و غربی را نسبت به توافقنامه نمیداند، چگونه به نقد توافقنامه بنشیند و از آن مهمتر آنکه از کجا ایمن باشد که همصدا با اسرائیل یا کم سواد و افراطی لقب نمیگیرد یا حتی به دادگاه احضار نمیشود؟
آیا همین برخوردهای تند با منتقدین ژنو و تلاش برای سکوت آنها نشان از آن ندارد که در جریان توافقات اتفاقاتی روی داده که دولت از اینکه مردم در جریان آنها قرار بگیرند، میترسد؟
می شود ننوشت؛ میشود انتقاد نکرد؛ میشود بازتاب نداد؛ اما آیا میشود نفهمید؟
دست مزن! چشم، ببستم دو دست
راه مرو! چشم، دو پایم شکست
حرف مزن! قطع نمودم سخن
نطق مکن! چشم، ببستم دهن
هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن
خواهش نافهمی انسان مکن
http://bachehayeghalam.ir